روزان- ٣ خرداد ١٣٩٤- هنگامه شهيدينق

روزان- ٣ خرداد ١٣٩٤- هنگامه شهيدي
نقش رسانه ها در ظهور جنبش دوم خرداد
نقش پيدا و پنهان رسانه ها در بروز "جنبش هاي اجتماعي" غير قابل تغيير است؛تطور و تنوع در نوع و كيفيت رسانه ها تاثير بي بديلي در گستردگي و شتاب جنبش ها دارد. سرعت تغييرات اجتماعي طي ٥٠ سال اخير در دنيا نسبت مستقيم با توسعه رسانه دارد. امواج آنالوگ و ديجيتالي جهان را تبديل به دهكده اي كوچك كرده است؛ فاصله زماني براي تاثير گذاري در ارزش سهام شركتهاي چيني،ژاپني و شرق آسيا از چكشي كه در "بورس وال استريت" كوبيده مي شود فقط چند ثانيه شده و چند ساعتي از فوت يك خواننده جوان و تقريبا گمنام ايراني نميگذرد كه فضاي افكار عمومي مملو از عواطف و همدردي ميشود؛ با همه اين احوال هنوز "حاكميت بر رسانه ها" و ميزان دخالت مردم در آنها موضوعي حل نشده باقي مانده است؛ قدرت رسانه اي اگر در انحصار عده اي خاص باشد كه امروز هست، امكان به انحراف كشاندن افكار و ذهنيت هاي آحاد مردم را به سمت دلخواه صاحبان قدرت را دارد؛ در اين كشاكش رسانه اي و نزاع، آگاهي بخشي يا منحرف سازي، البته كه گاهي روزنه ها براي استشمام "آزاد انديشي" فراهم شود. بدست آمدن چنين زمينه اي هميشه ناشي از درز كردن اطلاعات درست نيست بلكه مي تواند از "انقباض اطلاع رساني" حاصل شود ؛ آنچه در دوم خرداد سال ٧٦ اتفاق افتاد مصداق بارز همين ادعا بود؛ گر چه طي سالهاي دوران سازندگي مجموعه دولتمردان تلاش مي كردند تا در عرصه هاي فرهنگي و سياسي تعادل بيشتري برقرار شود اما تسلط اقتدارگرايان همچنان بر مطبوعات، صدا و سيما و ساير رسانه ها با شدت زياد ادامه داشت و تنها رسانه قابل توجه در طيف چپ آن زمان يا اصلاح طلبان روزنامه سلام بود؛
روزنامه همشهري نيز تحت محضوريت هاي امكانات عمومي بيشتر به مطالب زرد و حداكثر به عنوان پيام آور مدرنيزم عمل مي كرد و برعكس چندين روزنامه به علاوه صدا و سيما بصورت ششدانگ در اختيار جناح مقابل بود وطبق معمول اين رسانه ها به آماده سازي فضاي انتخاباتي به نفع اصولگرايان همت ميگماشتند.
طي سالهاي ٧٤ تا ٧٦ رسانه هاي تحت سيطره جناح راست يا اصولگرايان فعلي نه تنها از تخريب چهره هاي جناح چپ ابايي نداشتند كه همزمان با نزديك شدن به زمان انتخابات، بي پروا و در اشكال گوناگون نامزد خودشان را تبليغ ميكردند.
در اين سوي و در اردوگاه حاميان آقاي خاتمي به غير از تنها روزنامه مطرح سلام و چند نشريه تيراژ پايين به عنوان شبكه سازماني نيروها و فعالين عمل ميكرد و در اين صحنه كارزار اتفاق جالب و شگفت انگيزي افتاد و آن عكس العمل منفي حدود ٧٠ درصد از مردم نسبت به تبليغات گسترده جناح اقتدارگرا بود.
اينجانب درست نميدانم چه عنواني بايد براي اين نوع برخورد انتخاب كرد اما به عنوان يك پديده بايد مورد كنكاش و مطالعه در علم رسانه قرار گيرد. در يك جمله مي توان اذعان كرد كه رسانه هاي جناح مقابل به نوعي و بصورت معكوس در اختيار اصلاح طلبان قرار گرفت بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه كاركرد رسانه ها در انتخابات خرداد ٧٦ ولو بصورت عكس العملي اما محوري و تعيين كننده بوده است!
طي سالهاي اخير با توسعه فضاي مجازي و تشكيل گروههاي مختلف در اين فضاها، افق روشن تري را نمايان كرده است. با نگاهي كوتاه به فعل و انفعالات رسانه اي از نوع اخير، اميدواري به شكست حصارهاي ايجاد شده توسط حاكمان اطلاع رساني چه در ايران و چه در سطح جهاني بيشتر شده است و تنها نقطه ضعف اين حركت را بايد در پراكندگي ، تكرار و عدم سازماندهي عناصر فعال دانست و يقينا نقش احزاب و سازمانهاي سياسي در اين زمينه حائز اهميت ميباشد.
جنبش هاي اجتماعي اعم از صنفي يا سياسي مي توانند تحت تاثير پيشرفتهاي روزافزون در امكانات نرم افزاري و سخت افزاري رسانه اي قرار گيرند و مطمئنا اگر بتوانيم به يك مديريت واحد مردمي در اين فضاها دست يابيم امكان ملي كردن امكانات اطلاع رسانه اي در سطح كشورمان فراهم ميشود.
امروز ما نيازمند بارور كردن جنبش هاي حق طلبانه مردم در حوزه هايي چون حقوق زنان و كودكان،كارگران، اصناف و ساير فعالين اجتماعي هستيم و براي عبور از تسلب ايجاد شده در مجاري رسانه اي توسط صاحبان قدرت بايد از دستاوردهاي روز افزون بشري و امكانات مدرن رسانه به هر شكل استفاده كنيم و شايد اين ادعا درست باشد كه ما راهي جز بكارگيري رسانه هاي مدرن براي اين مهم نداشته باشيم.
به نظر ميرسد در عرصه جهاني نيز بتدريج به پايان خط "انحصار اطلاع رساني" نزديك شده باشيم.
ذهن خلاق بشر اجازه نميدهد بيش از اين در دستيابي مردم به اطلاعات واقعي مانع ايجاد شود؛ و اين يعني اميد به آينده و اميد به خلاصي از ديكتاتوران و انحصارطلبان و به حاشيه راندن سركوب گران.
نكته آخر در اين مقال توصيه به دوستان اصولگراست و آن اينكه با توسعه امكانات رسانه اي اگر اين اشخاص خود را منادي تفكرات و نظريات "نجات" مي دانند بايد متوجه باشند كه ديگر زمان تزريق يك طرفه مفاهيم گذشته است و روز به روز استفاده ابزاري از اعتقادات و محصور كردن اذهان در چهارچوبهاي از پيش تعيين شده سخت تر ميشود.
در اين آوردگاه بايد صادقانه اطلاع رساني كرد و بقا تفكرات از آن كساني است كه اطلاع داشتن را حق همه مردم بدانند.
Shahidi ١٣٩٤-hengameh Rozan-3 Mei

Hasil (Bahasa Indonesia) 1:

Shahidi ١٣٩٤-hengameh Rozan-3 MeiPeran media dalam gerakan kedatangan kedua mungkinنقش پيدا و پنهان رسانه ها در بروز "جنبش هاي اجتماعي" غير قابل تغيير است؛تطور و تنوع در نوع و كيفيت رسانه ها تاثير بي بديلي در گستردگي و شتاب جنبش ها دارد. سرعت تغييرات اجتماعي طي ٥٠ سال اخير در دنيا نسبت مستقيم با توسعه رسانه دارد. امواج آنالوگ و ديجيتالي جهان را تبديل به دهكده اي كوچك كرده است؛ فاصله زماني براي تاثير گذاري در ارزش سهام شركتهاي چيني،ژاپني و شرق آسيا از چكشي كه در "بورس وال استريت" كوبيده مي شود فقط چند ثانيه شده و چند ساعتي از فوت يك خواننده جوان و تقريبا گمنام ايراني نميگذرد كه فضاي افكار عمومي مملو از عواطف و همدردي ميشود؛ با همه اين احوال هنوز "حاكميت بر رسانه ها" و ميزان دخالت مردم در آنها موضوعي حل نشده باقي مانده است؛ قدرت رسانه اي اگر در انحصار عده اي خاص باشد كه امروز هست، امكان به انحراف كشاندن افكار و ذهنيت هاي آحاد مردم را به سمت دلخواه صاحبان قدرت را دارد؛ در اين كشاكش رسانه اي و نزاع، آگاهي بخشي يا منحرف سازي، البته كه گاهي روزنه ها براي استشمام "آزاد انديشي" فراهم شود. بدست آمدن چنين زمينه اي هميشه ناشي از درز كردن اطلاعات درست نيست بلكه مي تواند از "انقباض اطلاع رساني" حاصل شود ؛ آنچه در دوم خرداد سال ٧٦ اتفاق افتاد مصداق بارز همين ادعا بود؛ گر چه طي سالهاي دوران سازندگي مجموعه دولتمردان تلاش مي كردند تا در عرصه هاي فرهنگي و سياسي تعادل بيشتري برقرار شود اما تسلط اقتدارگرايان همچنان بر مطبوعات، صدا و سيما و ساير رسانه ها با شدت زياد ادامه داشت و تنها رسانه قابل توجه در طيف چپ آن زمان يا اصلاح طلبان روزنامه سلام بود؛ Koran fasilitas umum, serta pengujian di bawah mhadorite untuk isi kuning dan maksimum pesan dapat tindakan mdernism dan beberapa Surat Kabar dapat, selain radio dan televisi dalam bentuk shshdang ke depan sayap adalah otabq media khas untuk persiapan dari pemilih mendukung space oleh asolgrayan migmashtend.Selama ٧٤ ke sayap kanan di bawah media ketika 76 atau asolgrayan pemusnah wajah tidak hanya dari sayap kiri saat ini tidak bisa dekat dengan abaie takut waktu pemilihan umum, dan berbagai bentuk propaganda di micrdend calon mereka sendiri. Selain itu, dalam hal ini dan di kamp pendukung, Mr Khatami mengangkat hanya salah satu dari beberapa Surat Kabar dan jurnal dari jaringan organisasi yang rendah sebagai kekuatan tirage dan aktivis aksi terjadi di mikard dan transformasi menakjubkan adegan menarik dan angisi dan reaksi negatif sekitar 70% gambar sayap otoriter rakyat publisitas yang luas, masing-masing.Saya hanya tidak apa dipilih untuk sikap jenis ini harus, tetapi sebagai fenomena yang harus dipelajari dalam ilmu tentang Amerika Serikat Kongres mengingat korban dan media. Dalam kalimat dapat diterima bahwa sebuah faksi depan media dan reformis untuk membalikkan sehingga dapat menyimpulkan bahwa aplikasi media dalam pemilihan, tapi alamli, meskipun dalam 76 Juni aksial dan faktor-faktor penentu telah!Dalam beberapa tahun terakhir dengan pengembangan ruang virtual dan berbagai kelompok di ruang ini, semakin dia telah mengamati cakrawala jelas. Dengan singkat media interaksi jenis amidvari dari kekalahan hari hasarhai, dibuat oleh informasi dalam apa yang telah dan apa yang ada di tingkat global lebih tinggi dan satu-satunya kelemahan fragmentasi ini gerakan harus diulang, dan kurangnya unsur-unsur aktif dari organisasi dan peran partai politik dan organisasi-organisasi yang dihitung dalam bidang ini penting.Gerakan sosial mulai dari politik untuk membubarkan atau dapat mempengaruhi kemajuan semakin meningkat di fasilitas hardware dan software media, dan tentu saja jika Anda mampu memiliki suatu manajemen tertentu, orang-orang di ruang ini, kemungkinan kontinuitas media nasional pemberitahuan disediakan di tingkat negara kita.Hari ini kita perlu menyuburkan gerakan egaliter seperti hak-hak perempuan di daerah orang dan anak-anak, pekerja, aktivis sosial dan perdagangan lainnya dan untuk berjalannya tcelb dalam berbagai media oleh pemilik kekuatan peningkatan prestasi modern bentuk manusia, dan media yang kami gunakan dan klaim untuk menjadi kenyataan kecuali cara kita menggunakan modern media menjadi tidak penting.Dunia tampaknya dalam arena, serta akhir baris secara bertahap "monopoli informasi" menjadi dekat.ذهن خلاق بشر اجازه نميدهد بيش از اين در دستيابي مردم به اطلاعات واقعي مانع ايجاد شود؛ و اين يعني اميد به آينده و اميد به خلاصي از ديكتاتوران و انحصارطلبان و به حاشيه راندن سركوب گران.نكته آخر در اين مقال توصيه به دوستان اصولگراست و آن اينكه با توسعه امكانات رسانه اي اگر اين اشخاص خود را منادي تفكرات و نظريات "نجات" مي دانند بايد متوجه باشند كه ديگر زمان تزريق يك طرفه مفاهيم گذشته است و روز به روز استفاده ابزاري از اعتقادات و محصور كردن اذهان در چهارچوبهاي از پيش تعيين شده سخت تر ميشود.در اين آوردگاه بايد صادقانه اطلاع رساني كرد و بقا تفكرات از آن كساني است كه اطلاع داشتن را حق همه مردم بدانند.Shahidi ١٣٩٤-hengameh Rozan-3 Mei